هیچوقت حجاب کودکان (۸-۹ساله و کوچکتر) را درک نکردهام. نمیفهمم والدینشان چه پیشفرضهایی دارند و با چه ترکیب اطلاعاتی، تصمیم میگیرند سر و بدن کودک را در رادیکالترین شکل ممکن بپوشانند. دیروز توی ترافیک، پشت ماشینی بودم که دختری ۶-۷ ساله داخلش داشت ورجه وورجه میکرد و چادر مشکی به سر داشت. همان حرفهای خط اول را برای خودم تکرار کردم و بیاعتنا به مسیر ادامه دادم. جای دیگری از ترافیک، کنار همان ماشین قرار گرفتم. بچه سرش را از پنجره بیرون آورد و سلام کرد. حوصله نداشتم جواب بدهم. دوباره با صدای بلندتری سلام کرد. صورتم را برگرداندم و جوابش را دادم. بهنظر رسید سندرم داون دارد. مدت کوتاهی به هم زل زده بودیم و او میخندید؛ تا اینکه مادرش رو به من کرد. از توی دو تا چشمش (که تنها بخش مشهود صورتش بود) چیزی دستگیرم نشد.
پنجره را بالا کشیدم و سعی کردم دوباره به همان چندخط اول فکر کنم. باز هم چیزهای زیبایی به ذهنم نرسید.